مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی
نامه آموزش عالی
2008-4617
2783-2139
10
37
2017
05
22
بررسی تطبیقی نحوه جذب و آمادهسازی دانشجو در مراکز تربیت معلم کشورهای ژاپن، استرالیا و ایران
7
32
FA
محمود
سنگری
دانشجوی دکتری علم اطلاعات و دانششناسی دانشگاه خوارزمی
msangary@gmail.com
سلمان
آخش
دانشجوی دکتری برنامهریزی درسی دانشگاه خوارزمی
salmanakhash@yahoo.com
<strong>چکیده: </strong>هدف از انجام این پژوهش، بررسی تطبیقی نحوه جذب و آمادهسازی دانشجو در مراکز تربیت معلم کشورهای ژاپن، استرالیا و ایران است. روش این پژوهش تطبیقی )مقایسهای( و بر اساس الگوی بردی است که چهار مرحله توصیف، تفسیر، همجواری و مقایسه را در مطالعات تطبیقی مشخص میکند. نمونه مورد نظر این پژوهش سه کشور ژاپن، استرالیا و ایران است که بر اساس روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدهاند. یافتههای تحقیق نشان داد، کشورهای مورد نظر در این مقاله در بعد پذیرش و جذب در مواردی مثلاً تمام تحصیلات متوسطه و دارا بودن دیپلم، موفقیت در آزمون ورودی به هم شباهت دارند ولی کشورهای ایران و ژاپن نسبت به شغل معلمی و انجام مصاحبههای مختلف در مقایسه با کشور استرالیا در مورد جذب حساستر عمل میکنند، بهطوری که صلاحیتهای اخلاقی، اجتماعی، جسمانی، نداشتن سوء پیشینه، انگیزش و تواناییهای عمومی را بهدقت میسنجند. همچنین در نظام جذب کشور ایران به مواردی همچون سن، معدل و تعهد گرفتن از متقاضیان در ابتدای دوره نیز اهمیت داده میشود.
بررسی تطبیقی,جذب,آمادهسازی,نظام تربیت معلم
https://journal.sanjesh.org/article_26651.html
https://journal.sanjesh.org/article_26651_ee5687e1811b92ee1a48cf93299057c1.pdf
مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی
نامه آموزش عالی
2008-4617
2783-2139
10
37
2017
05
22
ارائه مدل نوآوری در دانشگاه بر اساس فرهنگ یادگیری و مدیریت دانش
33
60
FA
نجمه
خدام عباسی
کارشناسی ارشد مدیریت آموزشی دانشگاه آزاد گرمسار
aseidreza@yahoo.com
رضا
شهریاری پور
دکتری مدیریت آموزشی دانشگاه سمنان
rezashahryaripour@semnan.ac.ir
علی اکبر
امین بیدختی
استاد گروه مدیریت آموزشی دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه سمنان
aliaminbeidokhti@yahoo.com
هدف پژوهش حاضر، ارائه مدل نوآوری در دانشگاه سمنان بر اساس فرهنگ یادگیری و مدیریت دانش است. روش پژوهش، توصیفی - همبستگی و مبتنی بر معادلات ساختاری است. جامعه آماری این پژوهش شامل همه کارکنان غیر هیئت علمی شاغل در دانشگاه سمنان (466 نفر) است که با استفاده از جدول مورگان (210 نفر) بهعنوان نمونه پژوهش انتخاب شدهاند. ابزار اندازهگیری پرسشنامههای استاندارد، فرهنگ یادگیری مارسیک و واتکینز (2003)؛ پرسشنامۀ مدیریت دانش نوناکو (1995) و پرسشنامۀ نوآوری سازمانی چوپانی و همکاران (1391) بود. میزان ضریب اعتماد با روش آلفای کرونباخ به ترتیب، برای فرهنگ یادگیری (80/0)، مدیریت دانش (85/0) و نوآوری سازمانی (89/0) به دست آمد. نتایج اجرای همبستگی پیرسون نشان داد که میان متغیرهای پژوهش رابطه معنیدار وجود دارد. همچنین آزمون فرضیههای پژوهش نشان داد، فرهنگ یادگیری به میزان (80/0) بر نوآوری سازمانی و به میزان (50/0) بر مدیریت دانش اثر مثبت و مستقیم دارد. همچنین مدیریت دانش نیز به میزان (26/0) بر نوآوری، اثر مثبت و مستقیم دارد؛ در ضمن، فرهنگ یادگیری به میزان (13/0) بر نوآوری سازمانی، اثر مثبت و غیرمستقیم دارد.
فرهنگ یادگیری,نوآوری,مدیریت دانش,دانشگاه سمنان
https://journal.sanjesh.org/article_26652.html
https://journal.sanjesh.org/article_26652_30a1a73cc964dee49be297ef2b4b9285.pdf
مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی
نامه آموزش عالی
2008-4617
2783-2139
10
37
2017
05
22
مقایسه رفتار سرقت علمی و عوامل مؤثر بر سرقت علمی در دانشجویان استعداد درخشان و سایر دانشجویان (مورد مطالعه: دانشگاه شیراز)
61
77
FA
قربان
همتی علمدار
دانشیار گروه آموزش کودکان استثنایی دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شیراز
ستاره
شجاعی
استادیار گروه آموزش کودکان استثنایی دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شیراز
قاسم
سلیمی
استادیار بخش مدیریت و برنامهریزی آموزشی دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شیراز
salimi_shu@yahoo.com
محمد صادق
ارجمندی
دانشجوی دکتری گروه روانشناسی واحد مرودشت دانشگاه آزاد اسلامی
پژوهش حاضر با هدف مقایسه رفتار سرقت علمی و عوامل مؤثر بر سرقت علمی در دانشجویان استعداد درخشان با سایر دانشجویان در دانشگاه شیراز انجام گرفت. روش پژوهش از نوع علی- مقایسهای بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، تمامی دانشجویان دانشگاه شیراز بودند که از بین آنها نمونهای به حجم 156 نفر (78 نفر دانشجوی استعداد درخشان به روش هدفمند و 78 نفر از سایر دانشجویان به روش تصادفی) انتخاب شدند. یافتههای مطالعه نشان داد که از نظر رفتار سرقت علمی میانگین نمره سایر دانشجویان بهطور معنیداری بالاتر از دانشجویان استعداد درخشان بود (01/0P<). افزون بر این، یافتههای پژوهش نشان داد که از نظر عوامل مؤثر بر سرقت علمی در خردهمقیاسهای نگرش مثبت دانشجویان در مورد سرقت علمی، فقدان خودکارآمدی دانشجویان، مدرکگرایی، فقدان آموزش مناسب در رابطه با سرقت علمی و نداشتن ترس از تنبیه و مؤاخذه شدن، میانگین نمره سایر دانشجویان بهطور معنیداری بالاتر از دانشجویان استعداد درخشان بود (01/0P<). همچنین در دو خردهمقیاس نبود قوانین و ساز و کار مناسب برای سرقت علمی و وجود فضاهای الکترونیکی و مجازی بین دو گروه تفاوت معنیداری مشاهده نشد (05/0P>).
سرقت علمی,دانشجویان,استعداد درخشان,دانشگاه
https://journal.sanjesh.org/article_26653.html
https://journal.sanjesh.org/article_26653_21bf887047df115c198695b95dce3176.pdf
مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی
نامه آموزش عالی
2008-4617
2783-2139
10
37
2017
05
22
بررسی عوامل مؤثر بر بهبود کیفیت آموزش از دیدگاه دانشجویان (مطالعه موردی دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلیسینا)
79
110
FA
رضا
موحدی
دانشیار گروه ترویج و آموزش کشاورزی دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا
movahedi686@yahoo.com
مریم
شیرخانی
دانشجوی دکتری ترویج و آموزش کشاورزی دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا
mshirkhani950@yahoo.com
بهاره
طالبی
دانشجوی کارشناسی ارشد ترویج و آموزش کشاورزی دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا
talebi7071@yahoo.com
با توجه به اهمیت نظام آموزش عالی کشاورزی در تمام ابعاد رشد و توسعه انسانی، اقتصادی و کشاورزی و ضرورت اطمینان یافتن از عملکرد مطلوب آن؛ هدف پژوهش حاضر، بررسی عوامل مؤثر بر بهبود کیفیت آموزش در نظام آموزش عالی کشاورزی است. جامعه آماری این تحقیق شامل دانشجویان سال آخر مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلیسینا در سال 1395-1394 است (250N=). 140 نفر از آنها بهصورت تصادفی بهعنوان نمونه تحقیق انتخاب دادههای مورد نیاز و با استفاده از پرسشنامه گردآوری شد. دادهها با استفاده از آمارهای توصیفی، همچنین آزمونهای همبستگی و رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که کیفیت آموزش در جامعه مورد بررسی تقریبا در سطح متوسط قرار دارد. از بین عوامل مؤثر بر بهبود کیفیت آموزش، عوامل دانشجویان و استادان در سطح متوسط و امکانات و تجهیزات و محتوای آموزشی در سطح نسبتا نامطلوبی قرار داشتند. نتایج حاصل از رگرسیون نشان داد سه متغیر استادان، دانشجویان و محتوای آموزشی 7/50 درصد از تغییرات متغیر کیفیت آموزش را تبیین میکنند. همچنین سهم متغیر استادان بیشتر از سایر متغیرها بوده بعد از آن، دانشجویان و محتوای آموزشی به ترتیب سهم کمتری در تبیین متغیر وابسته داشتند.
کیفیت,آموزش,نظام آموزش عالی کشاورزی
https://journal.sanjesh.org/article_26654.html
https://journal.sanjesh.org/article_26654_248c56df1dcee0c519069fc8d97d6171.pdf
مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی
نامه آموزش عالی
2008-4617
2783-2139
10
37
2017
05
22
تحلیل موانع توسعه آموزش الکترونیکی در نظام آموزش عالی(مورد مطالعه: دانشگاه دولتی سمنان)
111
129
FA
مهدی
محمودی
0000-0003-3529-0047
استادیار دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه پیام نور تهران
mahmodi86@gmail.com
سیده الناز
مستشیری
دانشآموخته کارشناسی ارشد علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی
m5mostashiri@yahoo.com
مقاله حاضر با هدف تحلیل موانع توسعه آموزش الکترونیکی در نظام آموزش عالی ایران انجام گرفته است. روش اجرای آن توصیفی- پیمایشی و جامعه آماری پژوهش 290 عضو هیئت علمی دانشگاه دولتی سمنان بود که از این تعداد 167 نفر با استفاده از فرمول کرجسی و مورگان به عنوان نمونه تعیین شدند. برای تعیین نمونه از روش نمونهگیری طبقهای نسبتی استفاده شد. ابزار پژوهش، پرسشنامه محققساخته بود که برای تهیه آن از ابزار پژوهشهای مرتبط استفاده شد. روایی پرسشنامه با استفاده از روش دلفی و مشارکت 23 نفر از استادان فعال در این حوزه تأمین شد. برای تعیین پایایی از روش برآورد ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد و مقدار آن 84/0 به دست آمد. برابر یافتههای پژوهش، مهمترین موانع توسعه آموزش الکترونیکی در نظام آموزش عالی از دیدگاه اعضای هیئت علمی دانشگاه، پایین بودن سرعت ارتباطات الکترونیکی و برخط در دانشگاه، از کار افتادگی و فرسودگی سامانههای الکترونیکی دانشگاه از نظر قابلیت بهکارگیری، پایین بودن تسلط دانشجویان به زبان انگلیسی، نبود حمایت لازم از سوی مدیران نظام آموزش عالی برای نهادینهسازی آموزش الکترونیکی و کافی نبودن زیرساختهای سختافزاری و نرمافزاری دانشگاه است.
آموزش عالی,آموزش الکترونیکی,موانع توسعه,نظام آموزشی
https://journal.sanjesh.org/article_26655.html
https://journal.sanjesh.org/article_26655_22c6a56430c79a1891e8de0b6f568ebd.pdf
مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی
نامه آموزش عالی
2008-4617
2783-2139
10
37
2017
05
22
واکاوی دلالتهای نظریه ارتباطگرایی در عناصر برنامه درسی
131
158
FA
صادق
حامدی نسب
دانشجوی دکتری برنامهریزی درسی، دانشگاه بیرجند
hamedi_s@birjand.ac.ir
محسن
آیتی
دانشیار گروه علوم تربیتی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه بیرجند
mayati@birjand.ac.ir
این پژوهش در پی واکاوی دلالتهای نظریه ارتباطگرایی در خصوص عناصر برنامه درسی است. در این پژوهش از روش کیفی "جستار نظرورزانه" بهعنوان روش پژوهش و از ابزار "بررسی مستندات" بهعنوان ابزار جمعآوری اطلاعات استفاده شده است. مبانی نظری و مستندات مرتبط با نظریه ارتباطگرایی با روش تأملی تجزیه و تحلیل شد و از این طریق ویژگی های عناصر برنامه درسی طبق نظر میلر استخراج شد. بر اساس یافتهها در این نظریه اهداف برنامه درسی انعطافپذیر، زایا، تعاملی، واگرا و ارزشی است. دانشآموز آگاه و بهروز، مستقل و مرکز فرایند یادگیری است. معلم با حضور مداوم در فرایند یادگیری مسئول خلق زیستبوم است. روشهای یاددهی یادگیری فناورانه، فرایندمحور، غیرمستقیم و مبتنی بر ارتباط عوامل آموزشی است. محیط ارتباطگرا باز، منعطف، مشارکتی و فناورانه است. روشهای ارزشیابی فرایندمحور، همیشگی، غیرخطی است و علیرغم ارزشیابی سریع، خطای ارزشیابی کم و دقت آن زیاد است.
نظریه ارتباطگرایی,برنامه درسی,شبکه,زیستبوم
https://journal.sanjesh.org/article_26656.html
https://journal.sanjesh.org/article_26656_9c2aea5f7dca90b249221f8e6a4835d5.pdf
مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی
نامه آموزش عالی
2008-4617
2783-2139
10
37
2017
05
22
تأثیر نگرش به کسب و کار بر گرایش به رفتار کارآفرینانه در دانشجویان رشتههای کشاورزی (مطالعه موردی: دانشجویان جدیدالورود دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری)
159
182
FA
محمد مهدی
مردانشاهی
دکتری کارآفرینی مرکز کارآفرینی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
mehdy1352@yahoo.com
هدف کلی این پژوهش بررسی تأثیر نگرش به کسب و کار بر گرایش به رفتار کارآفرینانه در دانشجویان رشتههای کشاورزی است. جامعه آماری تحقیق را همه دانشجویان ورودی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری در سال 1395 (337 دانشجو) تشکیل دادند که به روش سرشماری بررسی شدند. پس از توزیع پرسشنامهها 271 عدد از پرسشنامهها بازگشت داده شد. ابزار تحقیق پرسشنامهای بود که روایی آن با کسب نظر استادان دانشگاه و پایایی آن با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ (844/0) تأیید شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزار آماری SPSS<sub>20</sub> استفاده شد. نتایج نشان داد که رابطه معنیداری بین نگرش به کسب و کار و گرایش به رفتار کارآفرینانه وجود دارد. گرایش به رفتار کارآفرینانه در 38 درصد دانشجویان مورد مطالعه در سطح خوب و در 98/16 درصد آنها در حد ضعیف است. نتایج رگرسیون چندگانه نیز نشان میدهد که متغیرهای نیت کارآفرینانه، حمایت محیطی، رقابتپذیری و نگرش به تغییر، 2/24 درصد از تغییرات گرایش به رفتار کارآفرینانه را تبیین کردند.
نگرش,کارآفرینی,رفتار کارآفرینانه,کسب و کار
https://journal.sanjesh.org/article_26657.html
https://journal.sanjesh.org/article_26657_723138930af450b3765a479abdf42000.pdf