مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالینامه آموزش عالی2008-461772720150201Measuring the Human Capital by Activity Based Costing Method and Economic Value Addedاندازهگیری سرمایه انسانی با روش هزینهیابی مبتنی بر فعالیت و ارزش افزوده اقتصادی354814863FAمحمدجواد صالحیاستادیار مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالیاحسان جمالیاستادیار سازمان سنجش آموزش کشورJournal Article20140803Abstract: It is a big problem how to measure human capital accurately, which has puzzled economists for a long time. There is not an effective way to calculate the cost of human capital until now. In recent years, Activity Based-Costing (ABC) and Economic Value Added (EVA) have been well developed and applied in many industries in western countries. They are advanced theory of cost calculation and may provide us useful tools to measure human capital. The paper examined the cost characteristics of human capital with the theory of ABC. Key activities in the process of human capital’s development were found. Resource costs were allocated accurately and the procedure of human capital’s calculation was proposed. It provides us a new idea to measure and manage human capital and will do some help in further studies.چکیده: آنچه که برای مدتهای زیادی به صورت یک معما برای اقتصاددانان درآمده است چگونگی اندازهگیری دقیق سرمایه انسانی است. تاکنون روش کارآ و مناسبی برای محاسبه ذخیره سرمایه انسانی وجود نداشته است. لذا هدف این مقاله ارائه روشی نوین و کارآمد در خصوص محاسبه سرمایه انسانی است. در سالهای اخیر روش هزینهیابی مبتنی بر فعالیت (ABC) و ارزش افزوده اقتصادی (EVA) در بسیاری از کشورهای غربی و صنعتی بسط یافته و به کار گرفته شده است. در این روش تئوری محاسبه هزینه، گسترش یافته و میتواند ابزار مناسب و مفیدی برای اندازهگیری سرمایه انسانی ارائه دهد. در این مقاله ابتدا روش هزینهیابی مبتنی بر فعالیت مورد بررسی قرار گرفته، سپس ویژگیهای هزینه سرمایه انسانی با استفاده از تئوریهای این مفهوم و همچنین با توجه به ارزش افزوده اقتصادی آزمون و بررسی شدهاند. ابتدا فعالیتهای کلیدی در فرایند توسعه سرمایه انسانی تعریف شده و سپس منابع هزینهای با دقت مشخص میشوند و در نهایت فرآیند محاسبه سرمایه انسانی ارائه میشود. این روش یک ایده جدید از اندازهگیری و مدیریت سرمایه انسانی ارائه داده و به مطالعات آینده نیز کمک خواهد کرد.مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالینامه آموزش عالی2008-461772720150201Evaluating the Role of Organizational Culture on Entrepreneurshipارزیابی نقش فرهنگ سازمانی بر کارآفرینی سازمانی113414864FAمحمدرضا اردلانعضو هیأت علمی دانشگاه بوعلی سینا همدانوحید سلطانزادهکارشناس ارشد مدیریت آموزشی دانشگاه ارومیهرقیه بهشتی راددانشجوی دکتری مدیریت آموزشی دانشگاه بوعلی سینا همدانJournal Article20140728Abstract: This study aimed to Evaluate the role of organizational culture on entrepreneurship among Faculty Members of the Urmia University. This is a descriptive correlation study. A stratified sample of 91 faculty members of the university was selected according to the faculty where they were working in proportion to the size of each faculty. Two questionnaires were used for data collection. The first one is questionnaire of organizational culture based on Denison & Spreitzer model. The results showed that: 1- There is a positive and significant relationship between organizational cultures with organizational entrepreneurship. 2- Development culture is significant predictors organizational entrepreneurship.3- There is not positive and significant relationship between Hierarchical culture and organizational entrepreneurship. So it can represent that, there is requirement development culture, group culture, rational culture and rating for development of organizational entrepreneurship in high education, and in this position of Hierarchical and instruction cultural of development entrepreneurship, there are interferes for develop.چکیده: پژوهش حاضر با هدف بررسی ارزیابی نقش فرهنگ سازمانی بر کارآفرینی سازمانی در میان اعضای هیأت علمی دانشگاه ارومیه انجام شده است. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی است. با استفاده از روش نمونهگیری طبقهای متناسب با حجم هر طبقه، 91 نفر از اعضای هیأت علمی بهطور تصادفی جهت مطالعه انتخاب شدند. برای گردآوری دادههای پژوهش از دو پرسشنامه استاندارد فرهنگ سازمانی بر پایه مدل دنیس و اسپرتیزر و کارآفرینی سازمانی هیل استفاده شد. نتایج به دست آمده گویای آن است که: 1- بین فرهنگ سازمانی با کارآفرینی سازمانی رابطه مثبت و معنیدار وجود دارد. 2- فرهنگ توسعهای میتواند به طور مثبت و معنیدار کارآفرینی سازمانی را پیشبینی کند. 3- میان فرهنگ سلسلهمراتبی و کارآفرینی سازمانی رابطه معنیدار وجود ندارد. در نتیجه میتوان بیان کرد که برای توسعه کارآفرینی سازمانی در نظام آموزشی عالی نیاز به فرهنگ توسعهای، گروهی و عقلایی است و در بستر فرهنگ سلسلهمراتبی و دستوری، کارآفرینی سازمانی برای توسعه با مانع مواجه است.مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالینامه آموزش عالی2008-461772720150201Designing Interdisciplinary Curriculum Applied Model in Higher Educationالگوی کاربردی طراحی برنامه درسی بین رشتهای در حوزه آموزش عالی497514871FAجمال سلیمیاستادیار گروه علوم تربیتی دانشکده علوم انسانی و اجتماعی - دانشگاه کردستانJournal Article20140617Abstract: An interdisciplinary curriculum is a decision-making process that has specific characters Heuristics, Iterative and Reflexive. Interdisciplinary curriculum first will be formed to revolve around issues, questions and complex issues. Interdisciplinary curriculum process ultimately lead to a set of decisions, is to produce a final product (interdisciplinary understanding). The main goal of the article is presenting a practical model for designing interdisciplinary curriculum in higher education. The research type is review studies and the method of data collection is library method For collecting the data subjective check list is used. The result of study shows that a process of interdisciplinary curriculum study is started by determining of subject and themes and developed to produce an interdisciplinary understanding of the problem and Leads to the evaluation of interdisciplinary understanding.چکیده: رویکرد بینرشتهای نشانگر جهت نگاه و چگونگی شناخت و فهم مسائل و موضوعات پیچیده، چندوجهی و چندبخشی است که در فضای بین رشتگی معنا مییابد. برنامه درسی میانرشتهای هم یک فرآیند تصمیمگیری است که دارای ویژگیهای راهیابانه یا خلاق<sup><sup>[1]</sup></sup>، رفت و برگشتی و غیرخطی<sup><sup>[2]</sup></sup> و تأملی<sup><sup>[3]</sup></sup> است که بر حول مسائل، سؤالات و موضوعات پیچیده شکل میگیرد. هدفاین مقاله ارائه یک الگوی کاربردی به منظور طراحی برنامههای درسی بین رشتهای در سطح آموزش عالی است. پژوهش از نوع تحقیقات مروری و روش گردآوری دادهها روش کتابخانهای است. برای گردآوری دادهها از چک لیستهای موضوعی استفاده شده است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که یک برنامه درسی بین رشتهای با تعیین یک موضوع یا مسأله بین رشتهای آغاز و با خلق یک فهم بین رشتهای از آن مسائل و موضوعات و ارزشیابی آن منتهی میگردد.
<br clear="all" />
[1]. Heuristics
[2]. Iterative
[3]. Reflexive مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالینامه آموزش عالی2008-461772720150201A Comparative Study on the Organizational Structure of Isfahan University and Isfahan University of Medical Sciencesبررسی مقایسهای ساختار سازمانی دانشگاه اصفهان و دانشگاه علوم پزشکی اصفهان779814872FAریحانه رامشگرکارشناس ارشد مدیریت آموزشی دانشگاه اصفهانسعید رجایی پوردانشیار دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه اصفهانسید علی سیادتدانشیار دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه اصفهانJournal Article20140527Abstract: The objective of the present study was to compare the organizational structure of Isfahan university and Isfahan university of medical sciences in academic year of 2012-13 according to Stephen Robins' theory. The research questions include investigating the degree of complexity, formality and concentration in these universities. The research method was the survey type and the statistical population was composed of 165 of the principals of Isfahan University and medical sciences in academic year 2012-13 who were selected through stratified random sampling suitable for the sample size with the proportion of 65 to 50 from Isfahan University and university of medical sciences. The data collection instruments were Robins' questionnaires of complexity, formality and concentration. The questionnaire's reliability was estimated as 0.85, 0.91 and 0.89 respectively through Cronbach alpha coefficient. In order to do the analysis the independent sample T test and variance convergences test were applied. The results implied that there is no significant difference between the structural dimensions of Isfahan University and university of medical sciences. The universities' organizational structure under study didn't enjoy suitable status; the degree of complexity, formality and concentration was high; it would be better to adjust and optimize the degree of dimensions under study. چکیده: هدف از این پژوهش مقایسه ساختار سازمانی دانشگاه اصفهان و دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال تحصیلی (92-1391) بر اساس نظریه استیفن رابینز بود. سؤالهای پژوهش شامل بررسی میزان پیچیدگی، رسمیت و تمرکز در این دانشگاهها است. روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی و جامعه آماری شامل 165 نفر از مدیران دانشگاههای اصفهان و علوم پزشکی اصفهان در سال تحصیلی(92-1391) بودند که با روش نمونهگیری تصادفی طبقهای متناسب با حجم، به نسبت 65 به 50 از بین دانشگاه اصفهان و علوم پزشکی اصفهان انتخاب شدند. ابزار جمعآوری اطلاعات پرسشنامههای پیچیدگی، رسمیت و تمرکز رابینز بود. پایایی پرسشنامه، با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای هر کدام از پرسشنامهها به ترتیب 85/0،91/0و89/0 به دست آمد. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمونهای آماری با Tدو گروه مستقل و آزمون همگنی واریانسها استفاده شد. نتایج حاکی از این بود که بین ابعاد ساختاری دانشگاه اصفهان و دانشگاه علوم پزشکی اصفهان تفاوت معناداری وجود ندارد. ساختار سازمانی دانشگاههای مورد بررسی، از وضعیت مطلوبی برخوردار نبودند؛ میزان پیچیدگی، رسمیت و تمرکز، زیاد بود؛ بهتر است میزان ابعاد بررسی شده، تعدیل و بهینه شود.مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالینامه آموزش عالی2008-461772720150201Factor Analysis of Principal Component of Quality of Educational Services from the Students of Agriculture Point of View, University of Arakتحلیل مؤلفههای کیفیت خدمات آموزشی از دیدگاه دانشجویان رشتههای کشاورزی دانشگاه اراک9911314873FAمستانه غنجیدانشجوی دکتری ترویج و آموزش کشاورزی، دانشگاه تربیت مدرسزهرا خشنودی فرعضو هیأت علمی مجتمع آموزش عالی سراوان، دانشگاه سیستان وبلوچستانJournal Article20140702Improvement of communities is dependent on education level and quality and quantity development of higher education system. The overall goal of present research is to identify and analyze the components of quality of educational services from the perspective of different disciplines of agriculture students in Arak University. Statistical populations of study were 90 agriculture students in Arak University and analyzed through simple random sampling technique. The data collection tool was questionnaire which its reliability was confirmed upon professors’ points of view. For determining the validity of questionnaire Cronbach’s Alfa Coefficient was used. (@=0.84) .these data were analyzed with Spss18 software. Factor analysis results of the educational services quality showed that those factors such as professors’ empathy, professors’ accessibility, administrative and educational facilities and teaching skills describe about 83.07% of total variance of educational service quality.چکیده: پیشرفت جوامع وابستگی انکارناپذیری به سطح آموزش و گسترش کمی و کیفی نظام آموزش عالی دارد. هدف کلی تحقیق حاضر شناسایی و تحلیل مؤلفههای تبیینکننده کیفیت خدمات آموزشی از دیدگاه دانشجویان رشتههای کشاورزی دانشگاه اراک بوده است. این تحقیق براساس روش توصیفی (غیر آزمایشی)- پیمایشی به انجام رسیده است. جامعه آماری شامل 90 نفر از دانشجویان رشتههای کشاورزی در دانشگاه اراک بودهاند که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار جمعآوری دادهها پرسشنامهای بوده است که روایی آن بر اساس نظر جمعی از اساتید و صاحبنظران حوزه مدیریت آموزشی تائید گردید. برای تعیین میزان پایایی آن از ضریب آلفای کرونباخ استفاده گردید (@=0.84). دادهها با استفاده از نرمافزار Spss نسخه 18 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از تحلیل عاملی نشان داد مؤلفههای همدلی اساتید، دسترسی به اساتید، امکانات اداری- آموزشی و مهارتهای تدریس در مجموع 07/83 درصد کل واریانس کیفیت خدمات آموزشی را تبیین مینمایند.مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالینامه آموزش عالی2008-461772720150201An Analysis of EQ by Combining Two Approaches of AHP and VIKOR at Fuzzy Environment
(Case Study: Faculties of Yazd University)تحلیلی بر وضعیت هوش هیجانی با رویکرد تلفیقی AHP و VIKOR در محیط فازی (مورد مطالعه: دانشکدههای دانشگاه یزد)11513914874FAسعید سعیدا اردکانیدانشیار دانشکده اقتصاد، مدیریت و حسابداری دانشگاه یزدسید محمد طباطبایی نسباستادیار دانشکده اقتصاد، مدیریت و حسابداری دانشگاه یزدرضا ابراهیم زاده پزشکیدانشجوی دکتری مدیریت منابع انسانی دانشگاه یزدنگار جلیلیاندانشجوی دکتری مدیریت صنعتی گرایش تولید و عملیات دانشگاه یزدابوالفضل نوریدانشآموخته کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی دانشگاه یزدJournal Article20140703University instructors are regarded as one of the most important elements in universities and their responsibility has gained more weight than before, so that teaching and transferring mere knowledge are just two of their responsibilities. In order to perform a suitable role and gaining the mentioned goal, universities must analyze the EQ of the instructors besides analyzing their IQs. In this research we have used the Brad berry and Greaves model to underline the importance of this concept in higher education. Moreover we have use AHP and VIKOR approaches to analyze EQ in different faculties of Yazd University. Regarding to some ambiguities in expert point of views, who are the population of this research, we have use it in Fuzzy environment. The results shows that, instructors of “Sociological Sciences faculty”, “Technical and Engineering faculty” and “Economy, Management and Accounting faculty” are at the best position while talking about EQ. But in general there is a bad situation in most faculties. مدرسان دانشگاه، به عنوان یکی از مهمترین عناصر نظام آموزش عالی شناخته میشوند که امروزه، مسئولیت آنها در فرآیند آموزش و پرورش نسبت به گذشته سنگینتر و پیچیدهتر شده است، بهطوری که تدریس و انتقال دانش، یکی از نقشهای آنهاست. به منظور ایفای نقش درست دانشگاهها و دستیابی به تعالی این نهاد، بایستی علاوه بر ارزیابی بهره هوشی، هوش هیجانی اساتید را نیز مورد آزمون قرار داد. این تحقیق با استفاده از مدل برادبری و گریوز ضمن بیان اهمیت این مفهوم در آموزش عالی با بهکارگیری فرآیند تحلیل سلسله مراتبی و ویکور به ارزیابی هوش هیجانی در دانشکدههای مختلف دانشگاه یزد پرداخته است. با توجه به ابهام در نظرات خبرگان و اساتید که جامعه آماری این تحقیق را تشکیل میدهند، پژوهش حاضر در محیط فازی انجام شده است که نتایج تحقیق نشان میدهد اساتید دانشکدههای «علوم اجتماعی»، «فنی و مهندسی» و «اقتصاد، مدیریت و حسابداری» بهترین وضعیت را در بهرهمندی از هوش هیجانی دارا میباشند اما بهطور کلی وضعیت این مفهوم در اکثر دانشکدهها نامناسب است. مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالینامه آموزش عالی2008-461772720150201Comparing the Intelligence of Students According to Gender and Field of Study in Salman Farsi University of Kazerunمقایسة هوشبهر دانشجویان بر اساس رشتة تحصیلی و جنسیت در دانشگاه سلمان فارسی کازرون14115614875FAعلیرضا عظیم پوراستادیار روانشناسی دانشگاه سلمان فارسی کازرونمرضیه جهانگیریدانشجوی کارشناسی روانشناسی عمومی دانشگاه سلمان فارسی کازرونزهره کوراونددانشجوی کارشناسی روانشناسی عمومی دانشگاه سلمان فارسی کازرونمهناز منوچهریدانشجوی کارشناسی روانشناسی عمومی دانشگاه سلمان فارسی کازرونJournal Article20140805The aim of this investigation is to study the empirical examination of stereotypic ideas about intelligence differences in female and male university students, also intelligence differences in students who study unpopular course and students who study popular course. In order to this aim by purposive sampling and after counseling with professors and students of Salman Farsi university of Kazerun and after viewing the rank of students in university entrance exam, Persian language and literature was selected as unpopular course and information technology was selected as the popular course. From all 4 grades of these, two courses wanted to collaborate with this investigation. Finally 123 students from these two courses participated in this research. Form A of Cattell Culture Fair Intelligence Test III was administered gregariously. The results of independent T test didn’t confirm any intelligence differences between male and female students, but confirmed some gender difference in the intelligence that was inducted from Cattell Culture Fair Intelligence Test. هدف از تحقیق حاضر بررسی تجربی تصورات قالبی رایج، مبنی بر تفاوت هوشبهر دانشجویان دختر و پسر و تفاوت هوشبهر افراد شاغل به تحصیل در رشتههای کم محبوبیت در مقابل شاغلین به تحصیل در رشتههای محبوبتر است. از طریق نمونهگیری هدفمند، پس از مشورت با برخی دانشجویان و اساتید دانشگاه سلمان فارسی کازرون و بررسی رتبههای قبولی دانشجویان، رشته ادبیات فارسی به عنوان رشتهای کمتر محبوب و رشته فنآوری اطلاعات به عنوان رشتهای محبوب در این دانشگاه شناخته شد. از دانشجویان هر 4 پایه این دو رشته دعوت به همکاری شد. 123 تن از دانشجویان کارشناسی شاغل به تحصیل در این دو رشته در دانشگاه سلمان فارسی کازرون با طرح حاضر همکاری نمودند. فرم A مقیاس 3 آزمون هوش نابسته به فرهنگ کتل بهطور گروهی بر این دانشجویان اجرا شد. نتایج دو اجرای آزمون T برای گروههای مستقل تفاوت هوشبهر دانشجویان دختر و پسر را رد کرد اما تفاوت در نتایج هوشبهر حاصله از آزمون کتل را در دو رشته تحصیلی تأیید نمود.